سیمین اسفندیاری؛ سمیه ملکی
چکیده
موضوع متافیزیک شلر، انسان و به عبارتی فرا انسانشناسی است. در این نوع انسان-شناسی با تأمل در ماهیت انسان و ارائه تصویری جامع از آن، که شامل وجوه مختلف اعم از طبیعی، عقلانی و عاطفی است، بر عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها تأکید میشود، درواقع عواطف به عنوان راهی برای درک ارزشها شناخته میشوند. از دیدگاه شلر ارزشها ...
بیشتر
موضوع متافیزیک شلر، انسان و به عبارتی فرا انسانشناسی است. در این نوع انسان-شناسی با تأمل در ماهیت انسان و ارائه تصویری جامع از آن، که شامل وجوه مختلف اعم از طبیعی، عقلانی و عاطفی است، بر عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها تأکید میشود، درواقع عواطف به عنوان راهی برای درک ارزشها شناخته میشوند. از دیدگاه شلر ارزشها پسینی نیستند؛ یعنی از تجربههای خارجی گرفته نمیشوند؛ بلکه به عنوان عناصر پیشینی عاطفه شناخته میشوند، بنابراین از دیدگاه وی ما معرفتهایی با ویژگی پیشینی داریم که مربوط به حوزۀ عواطف هستند. میتوان گفت با این دیدگاه، شلر در مقابل فلاسفه ایی چون کانت قرار میگیرد؛ زیرا نزد کانت عواطف انسان نمیتوانند دارای عناصر پیشینی باشند؛ در این مقاله بعد از تبیین معرفت متافیزیکی به عنوان یکی از سه قسم معرفت از دیدگاه شلر، به تبیین ماهیت انسان و نقش معرفتی عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها پرداخته میشود. در این پژوهش از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به طرح و بررسی دیدگاه شلر پیرامون ارزشهای اخلاقی و نسبت آن با عواطف میپردازیم. مدعای ما این است که براساس دیدگاه شلر اخلاق نه بر پایه ارزشهایی صرفاً صوری و عقلانی بلکه بر اساس عواطف و احساسات شکل میگیرد.